جدول جو
جدول جو

معنی ابن احنف - جستجوی لغت در جدول جو

ابن احنف
(اِ نُ اَ نَ)
ابوالفضل عباس. از شعرای دربار هرون خلیفه. او اصلاً عرب است لیکن چون نیاکان او از دیرزمانی بخراسان هجرت کردند ابوالفضل تربیه و ادب ایرانی فراگرفت. ابراهیم بن عباس صولی خواهرزادۀاوست. وفات او بقولی به سال 192 ه. ق. بوده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ بَ نَ)
سوط. تازیانه. چمچرغه. تازانه. قمچی. شلاق. ج، بنات بحنه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ مَ)
نام بطال و مغفلی مشهور، و از اخبار او کتابی به نام نوادر ابن احمر کرده اند. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ قَ)
حمار وحشی. گور. گورخر
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ رَ)
شمس الدین محمد سمرقندی حسنی. صاحب کتاب قسطاس المیزان در منطق و آداب البحث و صحائف در کلام. در حدود 600 ه. ق. وفات کرده است. بر کتاب آداب البحث او شروح و حواشی بسیار نوشته اند و آن مشتمل بر سه فصل است و یک فصل آن در مقترحات خود اوست. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا